ایران

تاریخی

ایران

تاریخی

جایگاه زنان در ایران باستان

از آغاز زندگی بشری، هر کجا که مردان بودند، زنان نیز دوشادوش آنان در فراهم کردن امکانات برای زندگی بهتر و آسوده تر گام برداشته اند.

زن و مرد همواره، همگام و همراه با هم زیسته و جدا کردن زن از مرد و یا برتری نهادن بر دیگری شایسته و بایسته نیست.

در معتبرترین اسناد تاریخی و در اوستا می خوانیم که زن در زندگی فردی و اجتماعی، پیوسته همیار و هم رتبه مرد بوده اند. زن های ایرانی همچنین چوگان بازی و اسب سواری، تیراندازی و رزم آوری و همانند آنها، همراهو همدوش مردان بوده اند.

زمانی که قوم بشر با فرهنگ و تمدن آشنا نشده بود. از آنجا که مردان از نگر نیروی بدنی برتر از زنها بودند و زندگی در جنگل ها و رویارویی با جانوران درنده و کوشش برای دستیابی به خوراک و نیز زورآزمایی در جنگ های قبیله ای با کاربرد نیروی بدنی انجام گرفت، مردان جایگاهی برتر داشتند ولی از هنگاهی که بشر با تمدن و فرهنگ آشنا شد، حقوق و ارزش های زن ومرد، در میان ملت های با فرهنگیسکان و برابر گردید.

پیشینه های تاریخی نشان می دهند، که در دوره های پیشین و در میان ملل باستانی جز در ایران و مصر با زنان مانند بردگان رفتار می شده است.

آشوریان، کلدانیان، سومری ها و چینی ها، برای زنان ارزش چندانی نمی شناختند. در هندوستان نیز تا زمانی که اندیشه و فرهنگ آریایی جاری بود، حقوق زن و مرد برابر بود و دختران در گزینش همسر آزاد بودند، اما همین که اندیشه م فرهنگ آریایی در آن سرزمین به سستس گرایید، زنان حقوق و آزادی های بشر و زاینده بزرگترین فلاسفه جهان بود و نیز در روم، زنان از حقوق بایسته برخودار نبودند حال آنکه در مصر و ایران، ملکه هایی مانند «نیتوکریس» و «هتشپسوت» در مصر و «پوراندخت» و «آذرمیدخت» در ایران به جایگاه فرمانداری دست یافته اند.

به هر روی، جایگاه زن ایرانی چه در دوره زرتشت و چه پیش از آن، پیوسته والا و ارزشمند بوده است. ولی زرتشت در تثبیت جایگاه ویژه زن و احترام او در اجتماع ، به اصلاحات و اقدامات تازه و سازنده ای دست زد. وی این گاه پوینده را هنگامی برداشت که در دیگر سرزمین ها زن از آزادی محروم بود و پدر برای او تصمیم می گرفت. روشی که او در گزینش همسر برای دختر جوانش «پورچیتا» در پیش گرفت، نماد آزادی و ارزش زن در ایران باستان است. هات پنجاه و سوم در یسنا به ازدواج دختر زرتشت ویژگی داده شده است. زرتشت در مراسمی که برای زناشویی دخترش ترتیب داده شده و دختران و پسران جوان در آن حاضرند، سخنانی می گوید که چکیده آن چنین است : «سپنتاترین و پاکیزه ترین روش زندگی، درست اندیشی، درست گفتاری و درست کرداری است. من چون از فروزه های مزدا پیروی کردم، خداوند به من زندگی و نام جاودان بخشید و به همه کسانی که پندار نیک – گفتار نیک و منش نیک داشته باشند این موهبت را ازرانی خواهد داشت.»

«و اینک تو ای پورچیتا که از دودمان سپنتمان و جوانترین دختر زرتشت هستی، من از روی پاکدلی و نیک منشی، «جاماسب» را که از جوانان برجسته، نیک اندیش و والامنش است را برای همسری تو پیشنهاد می کنم و او را شایسته می دانم ولی از تو درخواست دارم تا در این اندیشه و خرد خود را به کار ببری و هر گاه به درستی دانستی که او شایستگی همسری ات را دارد، آنگاه او را شریگ زندگی ات گردان.

روش سپنتای همسر گزینی آزاد از سوی دختر، بخشی از فرهنگ ایرانی بوده. زن در دوران باستان، دارای اراده آزاد بوده و درخواست هایش مورد احترام قرار گرفته. در همان زمان که در ایران، زن، آزاد و والا و با ارزش به شمار می رفت، در یونان،رم و هند باستان که پدر میل داشت همسرش فرزند پسر زایش کند، زنانی که چند بار فرزند دختر به دنیا می آورند. در رم باستان نیز زنان جوان وسیله عیاشی مردان و زنان سالخورده خدمتگزار آنان بودند.

تاریخ نشان می دهد که در تمام دوره های امپراتوری روم، هیچ گاه زنی به مقامی بالا دست نیافت، در حالی که در ایران باستان، زنان از جایگاه والای فردی و اجتماعی برخوردار بودند حتی در اروپای پیشرفته سده بیستم نیز زن از حقوق بایسته برخوردار نبود. مثلا فرانسه جایگاه زنان آنچنان پست بود که در سال 1786 میلادی در پاریس «ماری آنتوانت» فرمان داد در کمیسیونی بررسی کنند که آیا زنها هم انسانند و اگر چنین است تا چه اندازه می توانند از حقوق انسانی برخوردار شوند. کمیسیون نامبرده در گزارش خود نوشت: «زن هم انسان  و در ردیف مرد قرار نمی گیرد. زن برای خدمت به مرد آفریده شده است.»

هنری هفتم، پادشاه پنج زنه انگلستان، خواندن کتاب مقدس را برای زنان ممنوع کرد و در سده نوزدهم، زنها آنچنان بی اعتبار بودند که دو زن نویسنده با نام مردان منتشر نمودند.

حتی در نیمه سده بیستم و در جنگ دوم جهانی در انگلستان، زن از حقوق کامل انسانی برخوردار نبود و هر گاه دو نفر زخمش می شدند که یکی مرد و دیگری زن بود. ردمان مرد را یرتری می دادند و اگر مثلا تختخواب برای هر دو نفر موجود نبود زن از درمان محروم شده وی می مرد.

و اما در ایران، و در همه آموزش های زرتشت نشانی از برده و بردگی نمی یابیم. زن مرد به گونه یکسان ارث می برندو زن مانند مرد در دادگاه گواهی می دهد. در فرهنگ ایرانی، سخنی از چند زنی و چند شوهری در میان نیست.

بر پایه نوشتارهای پژوهشگرانی برجسته چون پروفسورگیل اشتاین و دکتر دیوید استروناخ و پروفسور ریچارد فرای و پروخفسور شاپور شهبازی، داریوش هخامنشی برای برپا کردن کاخ های پارسه از نیروی زنها بهره برداری می کرده است. در یکی از کتیبه های بدست آمده، نوشته شده که در هنگام بنا کردن کاخ ها زنی سرپرست یک صد نفر کارگر مرد بوده و یا زنی بر پایه مهرت کاری حقوق برابر سه مرد را دریافت می کرده. در کتیبه دیگری آمده که زنها کارگر باردار در ساختن پارسه از حقوق برای استراحت و بارداری بهره برده اند.

در کتاب دینکرد آمده است، زنانی را که دارای تحصیلات قضایی هستند باید بر مردان برتری داد و جایگاه های دادگستری را در اختیار آنان قرار داد. در دوره اشکانیان، شاه انتخابی بود و شورای خانواده که زنها نیز ددر آن شرکت داشتند می توانستند با همکاری بزرگان و سالخوردگان «مجلس سنا» اختیارات شاه را محدود سازند. ساسانیان نیز از همین شسوه بهره می جستند.

دز آیین زرتشت می بینیم که از شش امشاپسند و یا فرشتگان جاودان در دستگاه آفرینش و اهورایی، به گونه برابر 3 مرد و 3 زن بوده اند.

نام سه مرد از فرشتگان ،بهمن، اردیبهشت و شهریور و نام سه ایزد بانو خرداد ( نمونه رسایی و شادی و امرتات یا امرداد (جاودانگی و فناپذیری) و سپندارمز آرتایتی (مهر و مهرورزی – بردباری و فروتنی می باشد.

و اینک در پایان این نوشتار به فهرستی از نام برخی از زنان نامدار ایرانی و جایگاه والای آنان به ترتیب الفبا اشاره می شود.

1-آتوسا: این بانوی نامدار ایرانی در زمان پادشاهی داریوش بزرگ ملکه 28 کشور آسیایی بوده است. هرودوت از او به نام شهبانوی داریوش بزرگ یاد می کند و می نویسد، او برای داریوش، همیار و هم اندیشه و پشتوانه روانی مهمی بوده و چند لشگر کشی به فرمان او انجام گرفته است.

2-آذر آناهید: این بانوی ایرانی در زمان شاپور اول بنیانگزار دودمان امپراتوری ساسانی، سرملکه، ملکه های امپراتوری ایران بوده است، نام و ارزش خدمات دولتی او، بارها از کتیبه های بدست آمده از استان فارس ذکر شده است.

3-آرتادخت: این بانوی ایرانی، در زمان پادشاهی اردوان چهارم اشکانی، وزیر خزانه داری و امورمالی ایران بوده است. دیاکف، خاور شناس روس می نویسد، آرتادخت بانوی با کفایت و کاردانی بود که سیستم مالیاتی را اصلاح کرد و اقتصاد را رونق بخشید.

4-آرتمیس: این بانوی نامدار، دختر لیک رامیس، نخستین و یگانه دریا سالار در 480 سال پیش از میلاد، با فرماندهی 5 کشتی خشایارشاه، پادشاه ایران را در نبرد سالامین یاری کرد. او ملکه هالیکارناس در سرزمین لیدی از ساتراپ های امپراتوری هخامنشیان بود. تارخ نویسان یونان او را در زیبایی – متانت و کاردانی سآمد زنان روزگار نامید اند.

5-آریاتس: از سرداران نامدار و دلاور هخامنشی است.

6-آزرمیدخت: وی دختر خسروپرویز و سی و دومین پادشاه ساسانی بود که در تخت پادشاهی تکیه زد و بر چنین کشوری فرمانروایی کرد.

7-پرین: دختر کیقباد و از دانشمندان به نام زمان خود بود. وی در 924 یزدگردی هزاران برگ از اوستا را به زبان پهلوی برگردانید. او کتاب های دیگری نیز نوشت که به باور نویسندگان در یورش اعراب و آتش سوزی های آن زمان از میان رفته است.

8-پورانداخت: دختر خسروپرویز بود که پس از شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر کرسی پادشاهی نشست و بر بیش از 10کشور آسیایی فرمانروایی می کرد. او افراد تهی دست را خطاب قرار داد و گفت: اکنون که من بر تخت پادشاهی نشسته ام، سوگند می خورم که در رفاه و آسایش همگان بکوشم و میان گروه ها یگانگی به وجود ورم. من کسانی را که دستشان تهی است یاری خواهم دادو کوشش خواهم کرد که هر فرد ایرانی به سهم خود دست یابد. بزرگترین اندوه برای من آن است که در سرزمین های این کشور فردی نیازمند و تهی دست باقی بماند.

9-زرابنو: این بانوی رزم آزما و دلیر، دختر رستم و خواهر بانو گشنسب بوده است. او سوارکاری ماهر بود که در نبرها دلاوری بسیار نشان داد. برپایه نوشتارهای تاریخ نویسان وی، زال، آذر برزین و تخوار را از زندان نجات داده است.

10-کایاندان: این بانوی ایرانی، همسرکوروش بزرگ بوده که در کنار همسرش بر 28 کشور آسیایی فرمان می رانده است. پس از در گذشت او کوروش بزرگ همسری انتخاب نکرد و تا هنگام مرگ، بدون همسر زندگی گذرانید. و زمانی که لشگریان کوروش زیباترین زن آسیا به نام پانته آ را به او هدیه کردند. حاضر نشد به او نگاه کند و دستور داد از او مراقبت کنند و او را به همسرش تحویل دهند.

11-گردآفرید: از بانوان سلحشور ایرانی است که فردوسی از او به عنوان دلیر و رزمآزما یاد می کند. او لباس مردانه پوشید و با سهراب نبرد کرد.

12-گردیه: این بانوی دلاور خواهر بهرام چوبینه، زنی سلحشور و جنگاور بوده است. فردوسی او را از همسران خسروپرویز می داند که از خود دلاوری های بسیار نشان داده است.

13-بانو گشنسب: وی خواهر زربانو و دختر رستم است که نامش در برزونامه و بهمن نامه بسیار آمده است. از وی چکهمه هایی بر جا مانده که نسخه های آن در کتابخانه ملی پاریس و کتابخانه ملی بریتانیا موجود است.

14-بنابر نوشته های کتاب دینی بندهش، هلاله یا (همای چهرآزاد) هفتمین پادشاه دودمان کیانیان بوده. این پادشاه کاردان و دادگستر، سی سال با دادگری و مردم دوستی پادشاهی کرده.

15-یوتاب: این بانوی دلیر از سرداران نامدار و خواهر آریوبرزن، فرمانده نامدار ارتش داریوش سوم بوده است. وی همراه برادرش در نبرد با اسکندر مقدونی شرکت داشته است. تاریخ نویسان گفته اند از 20سال قبل از میلاد تا 20سال بعد از میلاد فرمانروای آتروپاتان (آذربایجان) بوده است. این خواهر و برادر یعنی (یوتاب و آریوبرزن) هر دو در راه میهن جان باختند و نام نیکی از خود به یادگار نهادند.

16-ماندانا: ماندان یا ماندانا در لغت به معنی شاه بوی عنبر سیاه، دختر آژی دهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش بزرگ شد و از این وصلت کوروش متولد گردید. او تربیت و نیز انتقال قدرت به کوروش بزرک سهم بسیار موثری داشت. ماندان اولین مدرسه جمعی که در آن برگزیدگانی از پسران بودند بنیان نهاد که خود شخصا بع دانش آموزان این مدرسه درس حقوق و قانون را می آموخت و به کوروش می آموخت که باید پایه واساس ظلم و بیدادی را ویران نماید و در هر حال یار و همیار زیردستان باشد. در این مدرسه فنون سوارکاری و تیر اندازی و نبرد آموزش داده میشد.

17-شیرین: شاهزاده ارمنی و برادر زاده و جانشین بانو فرمانروای ارمنستان و زنی خردمند که همسر وفادار خسروپرویز بود. در آن زمان ارمنستان یکی از شهر های کوچک ایران و شاه ارمنستان زیر نظر شاهنشاه ایران بود. خسروپرویز و شیرین حماسه ای از خود ساختند که همیشه در تاریخ مانگار ماند. شیرین از خسرو چهار فرزند به نام های نستور، شهریار، فرود و مردانشه بدنیا آورد ة هر چهار فرزند وی در زندان کشته شدند. داستان عشق او وخسروپرویز و دلدادگی او و فرهاد در ادبیات ایران مشهور است. پس از این که خسروپرویز بدست افسری جوان به نام مهرهرمز (که پدرش مرزبان نیم روز «بابل و عراق» بوده و دو سال پیش از این واقعه، به دست خسروپرویز مجازات شده بود) کشته می شود، به پسرش شیرویه گفت که من به عنوان ملکه ایران باید بهترین مراسم سوگواری را برای پدرت خسروپرویز بجا آورم و در حالی که زیباترین لباس و آرایش را داشت با متانت به همراه موبدان و بزرگان به تشیع جنازه خسروپرویز پرداخت. پس از انجام مراسم از حاضران خواست که اورا برای آخرین وداع با جنازه همسرش تنها بگذارند در آن هنگام با خنجری در کنار جسد همسرش، خود را کشت.   

                                                                         به کوشش هما ارژنگی  
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد